لینک فعال کانال تلگرام تک بیت ناب :

https://telegram.me/takbeyte_nab

 

ای سرو ناز حسن که خوش می‌روی به ناز
عشاق را به ناز تو هر لحظه صد نیاز

 حافظ

****

گر به سر من آن پري از سر ناز بگذرد
بر سر راهش افکنم , پيرهن دريده را

فروغی بسطامی

****

دلم آشفته ی آن مایه ی ناز است هنوز
مرغ پر سوخته در پنجه ی باز است هنوز
جان به لب آمد و لب بر لب جانان نرسید
دل به جان آمد و او بر سر ناز است هنوز

عماد خراسانی

****

ناز بر من کن که نازت می‌کشم تا زنده‌ام
نیم جانی هست و می‌آید نیاز از من هنوز ...

"وحشی بافقی"

****
چو ناز را بگذاری همه نیاز شوی
من از برای تو خود را همه نیاز می کنم...

مولانا

****
دستم بگیر کز غم ایام خسته ام
نازم بکش که عاشقم و دلشکسته ام ...

"ناصر نظمی "

****
مرا نتوان به ناز و سرگرانی صیدِ خود کردن
نگردم گردِ معشوقی که گردِ دل نمی گردد

صائب تبریزی

****
تغافل برد از حد ، شوخ چشم من نمي‌داند
جفا قدري ، ستم حدي و ناز اندازه‌اي دارد


مجذوب تبريزي

****
گر خشم کند لعبت منظور و گر ناز
صاحب نظر آن است که در عين نياز است

فروغی بسطامی

****
دوشينه داد وعده‌ي خون‌ريزي‌ام به ناز
وقت سحر به وعده وفا کرد چشم دوست

فروغی بسطامی

****
کبر شاهانهٔ تو شاخ امیدم بشکست
ناز مستانهٔ تو بیخ قرارم برکند...

سیف فرغانی

****
بسکه غزل خریدم از دستفروش ناز تو

کوچه به کوچه شهر را شعر فروش کرده ام

تا تو به طرز شیونی نغمه به دفترم زنی

بستر خواب واژه را قافیه پوش کرده ام


شیون فومنی

****

میان عاشق و معشوق فرق بسیار است
چو یار ناز نماید شما نیاز کنید...

حافظ

****

نازد به خيل غمزه بت نازنين من
چون خسروي که ناز کند بر سپاه خويش

فروغی بسطامی

****
گلبن نازی و در پای تو با دست نیاز
می کنم دامن مقصود پر از ناز امشب

کرد شوق چمن وصل تو ای مایه ناز
بلبل طبع مرا قافیه پرداز امشب

شهریار آمده با کوکبه گوهر اشک
به گدائی تو ای شاهد طناز امشب

شهریار

****
بـا عـشـق تـو نـاز در نگـنـجـد
جـز درد و نیاز در نگـنـجـد
...

چـه نـاز کـنی" عـراقـی" اینجـا؟
جان بـاز، که ناز در نگنجد

عراقی

****
اي کاش که بر دامن ناز تو نشنيد
آن روز که بر باد رود خاک وجودم

فروغی بسطامی

****
شب‌ها که به ناز با تو خفتم همه رفت
دُرها که به نوک غمزه سفتم همه رفت

آرام دل و مونس جانم بودی رفت
رفتی و هر آنچه با تو گفتم همه رفت

مهستی گنجوی

****
ناز می‌بارد از آن سرو سهی سر تا پا
این چه ناز است؟ بنازم قد و بالایش را...

هلالی جغتایی

****
چون بتان دستي به ناز زلف پر چين مي‌برند
شيخ را از کعبه در بت‌خانه‌ي چين مي‌برند

فروغی بسطامی

****
ز ناز بر دل پیر و جوان در این محفل
کدام داغ که آن نازنین جوان نگذاشت...

هاتف اصفهانی

****
خیز و به ناز جلوه ده قامت دلنواز را

چون قد خود بلند کن پایهٔ قدر ناز را

عشوه پرست من بیا، می زده مست و کف زنان

حسن تو پرده گو بدر ! پردگیان راز را...

وحشی بافقی

****
معلمت همه شوخی و دلبری آموخت
جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت

همه قبیله ی من عالمان دین بودند
مرا معلم عشق تو شاعری آموخت

سعدی

****
دو چشم مست تو، خوش می‌کشند ناز از هم
نمی‌کنند دو بد مست، احتراز از هم

شدی به خواب و به هم ریخت خیل مژگانت
گشای چشم و جدا کن سپاه ناز هم

شاطر عباس صبوحی قمی

****
شیفتگانش ز برون در فغان
او شده سرگرم خود اندر نهان

جای خود از ناز بفرسوده بود
لیک بسی بیره و بیهوده بود...

نیما یوشیج

****
به ناز اگر بخرامي جهان خراب کني
به خون خسته اگر تشنه‌اي هلا اي دوست

سعدی

****
بار دگر آغاز کن آن پرده‌ها را ساز کن
بر جمله خوبان ناز کن ای آفتاب خوش لقا...

مولانا

****
چشمت از ناز به حافظ نکند ميل آري
سرگراني صفت نرگس رعنا باشد

حافظ

****
نازی تو کنی برما، وز ما نکشی نازی
خواری تو کنی برما، وز ما نبری خواری...

منوچهری دامغانی

****
گــفـتـی ز نــاز بــیـش مـــرنــجـان مـــرا بـرو
آن گــفـتـنت کـه بـیـش مـرنـجـانـم آرزوست

مولانا

****
کودک اشک من شود خاک‌نشین ز ناز تو
خاک‌نشین چرا کنی کودک نازدیده را؟

چهره به زر کشیده‌ام، بهر تو زر خریده‌ام
خواجه! به هیچ‌کس مده بندهٔ زر خریده را...

ملک الشعرای بهار

****
خواجگان را به غلامان نظری باید بود
محتشم را به حشم , رحم گهی باید کرد

سرگران این همه با ناز نمی باید رفت
به شهید ره خود هم نگهی باید کرد...


ملاهادی سبزواری

****

اول گردون ز رنج در تابم کرد
در اشک دودیده زیر غرقابم کرد

پس بخشش نوساخته اسبابم کرد
واندر زندان به ناز در خوابم کرد

مسعود سعد سلمان

****

آن که چشمت را ز خواب ناز بیداری نداد
دلبری دادت بقدر ناز و دلداری نداد...

محتشم کاشانی

****



تاريخ : جمعه بیست و چهارم اردیبهشت ۱۳۹۵ | | نویسنده : سیماه |