میل دل با طاق ابروی بتان امروز نیست
کج بنا کردند از اول قبله ی این خانه را
صائب تبریزی
دل را نگاه گرم تو دیوانه می کند
آیینه را رخ تو پریخانه می کند
دل می خورد غم من و من می خورم غمش
دیوانه غمگساری دیوانه می کند!
آزادگان به مشورت دل کنند کار
این عقده کار سبحه صد دانه می کند
ای زلف یار سخت پریشان و درهمی
دست بریده ی که ترا شانه می کند؟
سیلی که خو به گرد کدورت گرفته است
در بحر یاد گوشه ویرانه می کند
غافل ز بیقراری عشاق نیست حسن
فانوس پرده داری پروانه می کند
یاران تلاش تازگی لفظ می کنند
صائب تلاش معنی بیگانه می کند
صائب تبریزی
می توانستم ازان لب، دهنی شیرین کرد
خال اگر چشم ازان کنج دهن برمی داشت...!
صائب تبریزی

بس كه بد می گذرد زندگی اهل جهان
مردم از عمر چو سالی گذرد عيد كنند
صائب تبریزی
@takbeyte_nab c🌙
با خون دل بساز که چرخِ سیاهدل
بی خون، به لاله ی سوخته نانی نمیدهد
صائب تبریزی
دانسته ام که دزد من از خانه ی من است
از پستی و بلندی دیوار فارغم
#صائب_تبریزی
به یک دهن چه فغان سر کنم که سینه ی من،
تهی ز ناله نگردد به صد دهان فریاد!
صائب تبریزی
بالا نکرده ساعد او را حیا هنوز
بیعت نکرده است به دستش حنا هنوز
آواز عندلیب به گوشش نخورده است
بر گِرد او نگشته نسیم صبا هنوز
در غنچه است جلوه گلزار شوخیش
دستش گلی نچیده ز رنگ حنا هنوز
گل ، عیب بیوفایی خود را علاج کرد
نشنیده است عهد تو بوی وفا هنوز
صد بار چین ابروی او داد رخصتم
من سر نمی کشم ز کمند وفا هنوز
ای دیده از غبار ره او چه دیده ای
در پرده است خاصیت توتیا هنوز
صائب هزار قاصد یأس آمد و گذشت
چون برق می پرد به رهش چشم ما هنوز
صائب تبریزی
.: Weblog Themes By Pichak :.
