بر تنم بگستران
گیسوانت را
همچون نخلستان های انبوه...
این "بحر طویل"
مَدهوشم می کند ؛
من کُهنه پرست نیستم،
فقط از بوی قهوه 
و طعم زنجبیل خوشم می آید! 
"شانه" سفر می کند
بر موهایت 
قلب من با او ؛
هِجرت ،
سوزان ترین رویای من است...

 

نزار قبانی



تاريخ : چهارشنبه چهارم اسفند ۱۴۰۰ | | نویسنده : سیماه |

زن مردی ثروتمند نمی‌خواهد؛
یا خوش چهره و یا حتی شاعر.
او مردی را می‌خواهد که بفهمد چشم‌هایش را؛
و اگر ناراحت شد، به سینه‌اش اشاره کند و بگوید: اینجا وطنِ توست...

#نزار_قبانی


اینستاگرام و تلگرام

@takbeyte_nab 



تاريخ : یکشنبه شانزدهم شهریور ۱۳۹۹ | | نویسنده : سیماه |

مرا جوری در آغوش بگیر
که انگار فردا می‌میرم!
_ و فردا چطور؟
جوری در آغوشم بگیر
که انگار از مرگ بازگشته‌ام!

 


نزار قبانی



تاريخ : سه شنبه دهم تیر ۱۳۹۹ | | نویسنده : سیماه |

يأتون بعد غياب
 يُبَعثرون مشاعرنا ثم يرحَلونّ !

بعد از غیبتی می‌‌آیند،
احساساتمان را در هم می ریزند و سپس می روند!
 


نزار قبانی



تاريخ : شنبه هفتم تیر ۱۳۹۹ | | نویسنده : سیماه |
آيا مرا دوست داري ؟
بعد از همه آن چه بود
آيا هنوز مرا دوست داري ؟

من
علي رغم همه آن چه که بود
تو را دوست مي دارم
 
من نمي توانم قبول کنم که گذشته ها گذشته!
و گمان مي کنم تو همين حالا
اين جايي,
لبخند مي زني ,
و دستانم را در دست مي گيري
و شک مرا به يقين مبدل مي کني

از ديروز هيچ سخن مگو!
موهايت را شانه کن
و مژه هايت را آرايش کن
روزگار سپري شده
و تو هم چنان ارزشمندي
و بدان نه از تو
چيزي کاسته شده
و نه از عشق


ادامه مطلب
تاريخ : یکشنبه بیست و دوم اردیبهشت ۱۳۹۲ | | نویسنده : سیماه |

 تو که‌ هستی‌  اِي‌ زن‌ ؟!
از کدام‌ کلاه‌ شعبده‌ بيرون‌ پريده یی‌ ؟
هر که‌ گفت‌ نامه‌یی‌ از نامه‌های‌ عاشقانه ی‌ تو را دزديده‌
دروغ‌ می‌گويد
هر که‌ گفت‌ دست بندي‌ مطلا را از صندوقت‌ به‌ يغما بُرده‌
دروغ‌ می‌گويد
هر که‌ گفت‌ عطر تو را می‌شناسد
يا نشانی ات‌ را می‌داند ، دروغ‌ می‌گويد
هرکه‌ گفت‌ شبی‌ را با تو در هُتلی‌
يا تماشاخانه‌یی‌ سر کرده ‌، دروغ‌ می‌گويد
دروغ‌ ! دروغ‌ ! دروغ‌

تو موزه‌یی‌ هستی‌ که‌ در تمام‌ِ روزهای‌ هفته‌ تعطيل‌ است‌
تعطيل‌ برای‌ تمام‌ مَردان‌ِ جهان‌
در همه‌ی‌ روزهای‌ سال‌

نزار قبانی



تاريخ : یکشنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۲ | | نویسنده : سیماه |
عشق من
مرا بگير
در پناه بازوانت
عمر عشق
مثل عمر شمع ها ست!

گيسوي پريشانت را
بر موهايم رها و
سينه خفته ات را
بالين کن

دوستت دارم
فراتر از هر گماني
و آن سوتر از
هر شوق و شيفتگي


"نزار قبانی"


تاريخ : شنبه چهاردهم اردیبهشت ۱۳۹۲ | | نویسنده : سیماه |


بگو دوستم‌ می‌داری‌ تا زیباتر شوم
بگو دوستم‌ می‌داری‌ تا انگشتانم مطلا شوند
و ماه‌ از پیشانی‌ام بتابد

بگو دوستم‌ می‌داری‌ تا زیر و رو شوم
تبدیل‌ شوم به‌ خوشه‌ای‌ گندم‌ یا یکی‌ نخل
بگو ! دل دل نکن که دل
دل دل را نمی پذیرد

بگو دوستم‌ می‌داری‌ تا به‌ قدیسی‌ بدل شوم
بگو دوستم‌ داری‌ تا از کتاب شعرم‌ کتاب مقدس بسازی‌
تقویم‌ را واژگون‌ می‌کنم‌ اگر تو بخواهی‌
فصل‌ها را جابه‌جا می‌کنم‌
امپراتوری زنان‌ را بر پا می‌دارم‌ اگر تو بخواهی‌

بگو دوستم‌ می‌داری‌ تا شعرهایم‌ بجوشند
و واژگانم‌ الهی‌ شوند
عاشقم‌ باش‌ تا با اسب‌ به‌ فتح‌ِ خورشید بروم‌
دل دل نکن‌
این‌ تنها فرصت من‌ است‌ تا بیاموزم‌
و بیافرینم‌ !

"نزار قبانی"



تاريخ : شنبه چهاردهم اردیبهشت ۱۳۹۲ | | نویسنده : سیماه |


عشق یگانه ام
گریه نکن !
اشک هایت می خراشد روحم را
در دنیا چیزی ندارم
جز چشم های تو و غم های خویش...


"نزار قبانی"



تاريخ : شنبه چهاردهم اردیبهشت ۱۳۹۲ | | نویسنده : سیماه |