میتوان خواند از جبینِ خاک، احوال مرا
بس که پیش یار حرفم بر زمین افتادهاست
#صائب_تبریزی
آن کس که میان ما جدایی افکند
دشنام نمیدهم،
چنان باد که من!
فضلالله شفروه
میل دل با طاق ابروی بتان امروز نیست
کج بنا کردند از اول قبله ی این خانه را
صائب تبریزی
یوسف فروختن به زر ناب هم خطاست
نفرین اگر تو را به تمام جهان دهم
فاضل نظری
کاش هجران داد من میداد اگر وصلی نبود!
شمع تصویرم که از من سوختن هم ننگ داشت...
بیدل دهلوی
حاجت به خونبها نبوَد چون تو میکُشی؛
مقتولِ خنجر تو شدن خونبهای ماست !
خواجوی کرمانی
من راه هجران را به خود، هرگز نمی دادم ولی
آتش ره خود وا کند، چون از نیستان بگذرد
کلیم کاشانی
شيرينىِ لبِ تو چه گويم كه وصفِ آن
گر بر زبانِ خامه رَوَد نيشكر شود !
كمال خجندى
از ما مشوی دست،
که ما بیتو شستهایم
هم رو به آبِ دیده و هم دست از آبروی...
قاضی نورالله ساوهای
باریک آن چنان شدم از غم ، که گر شبی
بیرون روم به شمع ، نبیند عسس مرا ...
اوحدی مراغه ای
.: Weblog Themes By Pichak :.
