کس نکشته ست نهالی که برآرد ثمری
گلشن عشق عجب آب و هوائی دارد
آشفته ایروانی
***
آه از آن ساعت كه ناگه در رهى پيش آيدم !
مدتى بايد كه تا دل بر قرار آيد مرا ...
قدیمی
***
خواستم پاره گريبان كنم از دست غمت
دستم از ضعف دريغا به گريبان نرسيد
عبدالله الفت
***
هرگز نشد مقيد مهر و وفا دلت
غير از جفا و جور ندانى , خوشا دلت !
کوثری خوانساری
***
حاصلش تکرار من تا بینهایت بوده است
این تقابل ها که با آئینه چشمان کرده ام
حسین منزوی
***
آن لئیم است که چیزی دهد و بازستاند
جان اگر نیز ستانی , ز تو من دل نستانم
عماد خراسانی
***
گويند بهشت است همان راحتِ جاويد
جايي كه به داغی نتپد دل چه مقام است؟
بیدل دهلوی
***
سر قتل عام دارد نگهت ز فرط مستی
تو به این سیاه دل گو که مِی اینقَدَر ننوشد
طرب نائینی
***
سوز دلم ز گريه فزون شد , عبث مگوي
که آبست چاره خانه آتش گرفته را
قاآنی
***
این زحمتی که می کشم از تنگی قفس
کفران نعمتی ست، که در باغ کرده ام
حاجب شیرازی
***
گره گشاد ز کارم که سخت تر بندد
جز این نبود فلک گر گره گشایی کرد
کلیم کاشانی
***
جان می دهم به گوشه ی زندانِ سرنوشت
سر را به تازیانه ی او خم نمی کنم
فریدون مشیری
***
درد خمار دارم و درمان من می ست
می ده، که می ز بهر مداوا حرام نیست
دوانی
***
دریاب خویش را که در این بحر موج خیز
همچون حباب وقت تو بسیار نازک است
؟
***
طمع مدار که با تو وفا کند دوران
که با کسی به فسون مهربان نگردد مار
عسجدی مروزی
***
شب ياد جفاهاى تو مى كردم و دل هم
آورد به ياد، آنچه مرا ياد نيامد
رفعیی کاشانی
***
چنان ضعیف شدم از غمش منِ درویش
که سایه را نتوانم کشید از پی خویش
خواجه درویش
***
.: Weblog Themes By Pichak :.