دلبرم گر به تبسم لب خود باز کند
کی مسیحا به جهان دعوی اعجاز کند؟

دین و دل، هر دو به یکبار به تاراج بَرَد
در صف سیمبران گر سخن آغاز کند!

رونقِ مهر و قمر افکنَد از اوجِ فلک
زلفِ شبگون، رخِ مه رو، اگر ابراز کند !

ببَرَد صبر و شکیبم اگر آن لعبت ناز
بهر صید دل من، حمله چنان باز کند!

خلج و تبت و چین است مگر منظر او
کاین چنین دلبری و عشوۀ طناز کند؟

به یکی جو  نخرم سلطنت ملک جهان
بت غارتگر من، گر هوس ناز کند !

وصل دلدار صبوحی نتوان شد حاصل
هر زمان هجر تو را شعبده‌ای ساز کند


شاطر عباس صبوحی



تاريخ : دوشنبه هفتم مرداد ۱۳۹۲ | | نویسنده : سیماه |