ديدن روي تو و دادن جان مطلب ماست 
پرده بردار ز رخسار که جان بر لب ماست

بت روي تو پرستيم و ملامت شنويم 
بت پرستي اگر اين است که اين مذهب ماست !

شُرب مي با لب شيرين تو ماراست حلال 
بي خبر زاهد از اين ذوق که در مشرب ماست

نيست جز وصف رخ و زلف تو ما را سخني 
در همه سال و مه اين قصه ی روز و شب ماست

در تو يک يا رب ما را اثري نيست ولي 
قدسيان را به فلک غلغله از يا رب ماست


فرصت شيرازی



تاريخ : سه شنبه پنجم اسفند ۱۳۹۹ | | نویسنده : سیماه |