مژه ام بر مژه از جوش حلاوت چسبید
دیدم از بس که به خواب آن لب شیرین امشب
(غنی کشمیری)
🌻🌻🌻
با سایه تو را نمی پسندم
عشق است و هزار بدگمانی
(غنی کشمیری)
🌻🌻🌻
به چشم کم مبین در نامه ی اعمال ما زاهد
که می بارد از این ابر سیه باران رحمت ها
(غنی کشمیری)
🌻🌻🌻
تابوت مرده ای دوش هشیار کرد ما را
پای به خواب رفته بیدار کرد ما را
(غنی کشمیری)
🌻🌻🌻
تا بود گفتگو سخنم ناتمام بود
نازم به خامشی که سخن را تمام کرد
(غنی کشمیری)
🌻🌻🌻
جان به لب از ضعف نتواند رسید
من به زور ناتوانی زنده ام
(غنی کشمیری)
🌻🌻🌻
خوشا عهدی که مردم آدم بی سایه را بینند
غریب است این زمان گر سایه ای آدم شود پیدا
(غنی کشمیری)
🌻🌻🌻
سخت دلبستگی ای داشت به بالم صیاد
تا نشد بالش او پُر ز پَرم خواب نکرد
(غنی کشمیری)
🌻🌻🌻
سر رشته ی تحریر نیفتاد به دستم
جز خط کف دست، مرا ، دست خطی نیست
(غنی کشمیری)
🌻🌻🌻
سعی بهر راحت همسایگان کردن خوش است
بشنود گوش از برای خواب چشم افسانه ها
(غنی کشمیری)
🌻🌻🌻
صورت معشوق هرجا جلوه گر گردد خوش است
کوهکن داند به از آئینه سنگ خاره را
(غنی کشمیری)
🌻🌻🌻
افتادن و برخاستن باده پرستان
در مذهب رندان خرابات نماز است
(غنی کشمیری)
🌻🌻🌻
.: Weblog Themes By Pichak :.